در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

پیرامون واقعه غدیر

پیرامون واقعه غدیر

امروز روز غدیر است و چنین روزى به فرمایش معصومین (علیهم السلام) عظیم ترین عید در اسلام است. در بیشتر تفاسیر قرآن و کتاب هاى روایى ماجراى غدیر آمده است(2).

غدیر واقعه سرنوشت ساز و مهمى در تاریخ پیامبر خداست. کم و بیش انسان ها اسم غدیر را شنیده اند. اما باید بدانیم که بسیارى از جمعیت جهان هنوز اسم غدیر را نشنیده اند، و ماجراى غدیر را نمى دانند. بزنطى که از خوبان اصحاب معصومین (علیهم السلام)است از حضرت رضا (علیه السلام) نقل مى کند که فرمودند: «لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکة فی کلّ یوم عشر مرّات(3)؛ اگر مردم حقیقت این روز را چنان که باید مى شناختند، هر آینه فرشتگان روزانه ده بار با آنان مصافحه مى کردند».
غیر از روز غدیر در جایى یا مناسبتى نیست که ملائکه با انسان ها مصافحه کنند. روایت دیگرى نداریم که ملائکه به مناسبتى روزى ده بار با انسان مصافحه کنند، مگر در مسئله غدیر.
ملائکه موجودات معمولى نیستند. و قرآن درباره ملائکه فرموده است: «لاَّ یَعْصُونَ اللَّهَ(4)؛ مرتکب معصیت خدا نمى شوند».
ملائکه عصمت دارند، ولى مرتبه عصمت آنها پایین تر از مرتبه عصمت چهارده معصوم (علیهم السلام) است. این که این موجودات به دور از پلیدى و گناه، با غدیرشناسان مصافحه، و از آنان تجلیل مى کنند به این دلیل است که محبت خود را به آنان اعلام کنند. اگر این اتفاق براى ما ماهى یک بار یا سالى یک بار یا حتى در طول عمرمان فقط یک بار بیفتد، مایه بسى افتخار است، چه رسد به روزى ده بار. ارحام و بستگان شاید سالى یک بار به دیدن شما بیایند و با شما مصافحه کنند. اگر علاقه بیشتر باشد ماهى یک بار، هفته اى یک بار، و در نهایت اگر علاقه خیلى بیشتر باشد روزى یک بار؛ اما این چه علاقه فوق العاده اى است که فرشتگان را وامى دارد تا روزى ده بار غدیریان و غدیرشناسان را تحیّت بگویند.
از سوى دیگر این تکریم و بزرگداشت دربرابر عمل نیست بلکه به پاس نوعى معرفت و دانستن ارج و فضیلت غدیر صورت مى گیرد. عمل مرتبه بعد از معرفت قرار مى گیرد. این مقدمه عمل است. ما چرا به مرجع تقلید احترام مى گذاریم؟ براى این که شخص عالم ارزش دارد. هرچند به او احتیاج نداشته باشیم و مقلد او نباشیم، چون عالم دین است ارزش دارد.
در بعضى از زیارتنامه ها آمده است کسى که امام حسین را زیارت کند ارواح انبیاء با آن شخص مصافحه مى کنند، اما مصاحفه ملائکه آن هم روزى ده بار یک استثناست.
حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: «و إنّا لأُمراءُ الکلام(5)؛ ما ] مُلک [ سخن را امیرانیم». حضرت رضا (علیه السلام) اینجا نفرموده اند: «إن عرف الناس» یا «إذا عرف الناس»، بلکه فرمودند: «لو عرف الناس». در کتاب هاى ادبیات مى گویند «لو» حرف شرط است و در جایى به کار مى رود که نسبت به انتفاء شرط قطع داشته باشیم. هم چنین قید «بحقیقته» نیز در کلام حضرت آمده است. فضیلت غدیر یک حقیقت فوق العاده ژرف است و شاید جز خدا و کسانى که خدا بخواهد از حقیقت بلند غدیر آگاهى نداشته باشند.
این روایت را با روایات دیگر جمع مى کنیم تا معناى غدیر روشن تر شود. به عنوان مثال در روایت آمده است که اگر مانع امیرمؤمنان (علیه السلام) نمى شدند، و آن حضرت مى توانستند در این سى سال از عمر مبارکشان درست کار کنند «أقام کتاب الله کلّه و الحق کُلّه(6)؛ تمام کتاب خدا و تمام حق را برپا مى داشت». یک جزء از کتاب خدا «أقیموا الصلاة» است یک جزء آن «آتو الزکاة» است. یک قسمت آن حج است و یک قسمت هم «خَلَقَ لَکُم مَّا فِى الاَْرْضِ جَمِیعًا(7)؛ تمام آنچه روى زمین است براى شما آفرید». همه اینها را را امیرمؤمنان (علیه السلام) اقامه مى کردند. در آیه شریفه آمده است: «لاََکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم(8)؛ در آن صورت از روى سر و زیر پاهایشان روزى مى خوردند». آن وقت دیگر روى کره زمین حتى یک گرسنه و یا بیچاره پیدا نمى شد. 25 سال امیرمؤمنان (علیه السلام) را که غدیر متعلق به اوست خانه نشین کردند و با این کار درِ گنجینه هاى زمین و آسمان را بر مردم بستند.
پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در روز غدیر از جانب خدا مأموریت یافتند که على بن ابى طالب (علیه السلام) را به عنوان مولاى مردم معرفى کنند: «یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ(9)؛ اى رسول، آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده ( یعنى مسئله غدیر) را به گوش همه برسان.» کنار نهادن امیرمؤمنان (علیه السلام) ظلم تاریخ است که از روز غدیر شروع شده و تا به امروز ادامه دارد. اگر یک نفر شب را گرسنه به صبح رساند براى آن است که آن ظلم هم چنان ادامه دارد. حضرت امیر (علیه السلام) چهار سال حکومت کرد و اگر آن چهار سال با حکومت هاى امروزى مقایسه شود معلوم مى شود که عدالت چیست و على کیست. امروزه در دنیاى شرق و غرب به دروغ شعار آزادى مى دهند، ولى هزاران نفر بى گناه کشته مى شوند و میلیون ها نفر در زندان هاى حاکمان بى هیچ گناهى هم چنان اسیرند و میلیون ها انسان تشنه و گرسنه و بیمارند. علت العلل همه این نابسامانى ها و پریشانى ها آن است که مسیر غدیر در 1400 سال پیش عوض شد.
یکى از خوارج نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) آمد و به حضرت عرض کرد: «إتّق الله فإنّک میّت(10)؛ از خدا بترس، چرا که روزى مى میرى». در آن زمان امام على (علیه السلام) ریاست بزرگ ترین کشور را دارا بود، ولى با این قبیل معترضان با مهربانى برخورد مى کرد. این آموزه ناب را باید با ارزش ها و هنجارهاى حاکمان امروز مقایسه کرد. یکى از خلفا اعلام کرد اگر کسى به من بگوید: «اِتّق الله» گردنش را مى زنم ! به نام خلیفه رسول خدا این گونه با مردم عمل مى کردند. حضرت امیر «مع القرآن» است ولى آنها ضد قرآنند. امروزه در دنیا چه کسى مى تواند چنین سخنى را به یک مسئول کوچک بگوید، چه برسد به مسئول بزرگ؟ در دنیا قانونى وضع مى شود که اگر به فلان کس اهانت کردند جرم دارد. اینها کجا و آن روش و سلوک حضرت کجا؟ از زمین تا آسمان بین این دو روش فاصله هست.
«لاَقام کتاب الله کلّه» در این کلمه «کلّه» یک دنیا مطلب نهفته است. قسمت هایى از قرآن هست که همه به آن عمل مى کنند و در مقابل، بخش هایى از آن مورد اهمال و بى مهرى قرار گرفته است. قرآن یهودى ها را به این دلیل که گفتند: «نُؤْمِنُ بِبَعْض وَنَکْفُرُ بِبَعْض(11)؛ بعضى را مى پذیریم بعضى را نمى پذیریم». نکوهش کرده است. وقتى همه اجزاى بدن این انسان، اعم از قلب، خون، اعصاب و غیره سالم باشد انسان مى تواند راه برود و کار کند، اما اگر بعضى از اجزاى بدن سالم باشد نه فقط مفید نیست بلکه وبال هم هست. اگر چشم زیبا و سالمى را درآورند و آن را روى میزى بگذارند بعد از دو روز فاسد مى شود. چشمى خوب و مفید است که ضمن مجموعه اندام و متصل به اعصاب و داراى روح باشد دین خدا نیز چنین است. زمانى مى توان از دین نهایت بهره را برد که همه آن به عنوان یک مجموعه کامل ( کل مرکّب) مورد استفاده قرار گیرد.
حضرت امیر (علیه السلام) با اینکه خلیفه رسول خداست در عین حال تابع محض پیامبر اسلام است. در تاریخ آمده است موقعى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) ریاست عامه مسلمانان را داشت و على (علیه السلام) خلیفه او بود چادر فاطمه زهرا (علیها السلام) سیزده وصله داشت. امیرمؤمنان با بیت المال مسلمانان همان گونه رفتار کرد، که رسول خدا رفتار مى کرد، ولى عمر اموال مردم را از سالى به سال دیگر نگه مى داشت. در تاریخ نوشته اند خمس آفریقا را که آوردند عثمان همه را یک جا به مروان داد. از این مبلغ که شاید میلیون ها درهم و دینار بوده چیزى به دست مسلمانان دیگر نرسید. و این کار مورد اعتراض ابوذر و عمار واقع شد که درپى آن ابوذر را به ربذه تبعید کردند و عمار را آن قدر شکنجه دادند تا مریض شد. فرق غدیر و غیر غدیر این جا معلوم مى شود.
غدیر چشمه جوشان مهر و عدالت است. على (علیه السلام) که خود ملاک حق است، در خصوص شخصى که به او ناسزا گفته است به این آیه عمل نمى کند: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ(12)؛ هرکس به شما تجاوز کرد بر او همان گونه تعدى کنید». على نمى گوید به من توهین شده و در نتیجه به اسلام و پیامبر توهین شده است، چون من اولى الامر هستم، بلکه بنا به سفارش قرآن او را عفو مى کند. «وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى(13)؛ اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است». اگر امیرمؤمنان بعد از پیامبر سى سال حاکم مى شد و راهنمایى مسلمانان را به دست مى گرفت، این اخلاق به عنوان اخلاق حاکمان رواج پیدا مى کرد و ما امروز گرفتار این حاکمان نبودیم.
نوشته اند مساحت خانه هارون عباسى شانزده کیلومتر مربع بود، در حالى که دختران امام موسى بن جعفر (علیهما السلام)، دختران پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، یک چادر نماز بیشتر نداشتند و باید صبر مى کردند و یکى یکى نماز مى خواندند.
شخصى به کوفه آمد و به یکى از مسلمان ها گفت: رئیس شما چه کسى است؟ خانه امیرمؤمنان را نشان دادند. خانه امام على (علیه السلام) را که از نزدیک دید گفت: اثاث و خانه شما همین است؟ امام فرمودند: اثاث هاى دیگر را به آن خانه فرستادم(14). آن شخص بیرون آمد و از مردم پرسید: خانه دیگر امیرمؤمنان کجاست؟ گفتند: خانه دیگرى ندارد. خانه اش همین است که دیدى. گفت: خودش فرمود: وسائل و اثاثیه را به خانه دیگر فرستادم. گفتند: مقصودش خانه آخرت است. ولى در تاریخ مدینه(15)، که قبل از طبرى نوشته شده، آمده است که ابوبکر وقتى که مرد سه باب خانه داشت.

:: غدیر و نفى ظلم و دروغ

در روایتى آمده است حضرت امیر (علیه السلام) در زمان حکومتشان از محله اى عبور مى کردند که عده اى از کودکان مکتب خانه با حضرت برخورد کردند، و نوشته هاى خود را به حضرت نشان دادند و گفتند: یا امیرمؤمنان، کدام یک از اینها زیباتر است؟ فرمود: «أما إنها حکومة و الجور فیها کالجور فی الحکم(16)؛ همانا این کار قضاوت است و ستم کردن در آن مانند ستم کردن در داورى است». حضرت از ما مى خواهد که وقتى بین دو کودک قضاوت مى کنیم، مانند یک قاضى عادل با ملاحظه و به گوش باشیم تا مبادا پا از حق فراتر گذاریم. این است منطق غدیر. آن بچه ها فقط مى خواستند آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بگوید کدام یک زیباتر است، ولى حضرت مى فرمایند: این مثل دادگاه است و باید در آن دقت کرد و خدا را در نظر داشت. اگر چنین کسى سى سال مردم را تربیت مى کرد و دستش را باز مى گذاشتند دنیا وضع دیگرى داشت.

:: غدیر و مسئولیت ما

ما دو مسئولیت در برابر غدیر داریم: یکى آن که غدیر را به دنیا بشناسانیم؛ و این یک ارشاد است و ارشاد گمراه واجب کفایى است، اگر من فیه الکفایه بود از دیگران ساقط مى شود، ولى اگر نبود به گردن همه است و به واجب عینى تبدیل مى شود. البته، خیلى کار مى خواهد تا غدیر در همه جا شناخته شود.
مسئولیت دیگر این است که انسان سعى کند خود را با تعالیم قرآن و با امیرمؤمنان (علیه السلام)و با روح غدیر تطبیق دهد.


(1). لازم به ذکر است که شرح فراز آخر نامه امام صادق(صلى الله علیه وآله وسلم) مصادف با روز عید غدیر بوده ، لذا معظم له این گفتار را درباره عید غدیر در ادامه مطلب بیان فرموده اند. ( ویراستار).
(2). به غیر از صحیح بخارى ، در بقیه صحاح سته اهل سنت مسئله غدیر آمده است.
(3). بحارالانوار ، ج 94 ، ص 118.
(4). تحریم ، آیه 6.
(5). نهج البلاغه ، خطبه 233.
(6). وسائل الشیعه ، ج 20 ، ص 397.
(7). بقره ، آیه 29.
(8). مائده ، آیه 66.
(9). مائده ، آیه 67.
(10). بحارالأنوار ، ج 42 ، ص 195.
(11). نساء ، آیه 150.
(12). بقره ، آیه 194.
(13). بقره ، آیه 237.
(14). مقصود حضرت خانه آخرت بود.
(15). مؤلف تاریخ مدینه ، «ابن شبه» مى باشد که استاد طبرى است.
(16). کافى ، ج 7 ، ص 268.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد