در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

توسل به اولیای الهی موجب شرک و مایه بدعت است

سل به اولیاى الهى، موجب شرک و مایه بدعت است؟

پاسخ: «توسل» موجود گرانمایه ای را جهت نیل به مقام قرب الهی، بین خود و خدا وسیله قرار دادن است.

ابن منظور در لسان العرب مى گوید:

«توسّل إلیه بکذا، تقرّب إلیه بحرمة آصرةٍ تعطفه علیه».[1]

با فلان موجود به وی متوسل شد؛ یعنی: به وسیله احترام و مقام آنچه نظر او را جلب می کند، به وی نزدیک گردید.

قرآن مجید می فرماید:

ای مؤمنان، پرهیزکار باشد و به سوی خدای بزرگ، وسیله فراهم سازید و در راه او مبارزه کنید، باشد که رستگار گردید.[2]

جوهری در «صحاح اللّغه» «وسیله» را این گونه تعریف مى کند:

«الوسیلة ما یتقرّب به إلی الغیر».

وسیله عبارت است از آنچه با آن به دیگری تقرّب می جوییم.

بنابراین، موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال شایسته و پرستش خالصانه خداوند است که به عنوان وسیله نیرومندی ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان برومند که در نزد خدای بزرگ، از مقام و احترام ویژه ای برخوردار است.


اقسام توسل

توسل را می تواند به سه قسم تقسیم نمود:

1-  توسل به اعمال صالح؛ چنانکه جلال الدین سیوطی در ذیل آیه شریفه «وابتغوا إلیه الوسیلة»؛ چنین روایت کرده:

قتادة در مورد آیه «وابتغوا الیه الوسیلة» می گوید: با اطاعت خدا و عملی که مورد خشنودی وی باشد، به پروردگار نزدیک شود[3].

2- توسل به دعای بندگان شایسته، چنانکه قرآن کریم، از زبان برادران یوسف چنین حکایت می کند:

«(فرزندان یعقوب به پدر خویش) گفتند: ای پدر، از خدای بزرگ، بخشش گناهان ما را بخواه که ما در اشتباه به سر مى بردیم. (یعقوب) گفت: به زودی از پروردگار خود، برای شما طلب بخشش می نمایم که او بسیار آمرزنده ومهربان است.»[4]

از آیه یاد شده به روشنی معلوم می گردد که فرزندان یعقوب به دعا و استغفار پدر خویش متوسّل گردیدند و آن را وسیله بخشودگی خود دانستند و حضرت یعقوب پیامبر نیز، نه تنها به توسل آنان اعتراض نکرد، که به آنها وعده دعا و استغفار هم داد.

3- توسل به شخصیت های آبرومند معنوی که در نزد خدا از مقام و حرمت خاصی برخوردارند، به منظور نیل به مقام قرب الهی.

این نوع توسل نیز از صدر اسلام مورد پذیرش و رفتار صحابه پیامبر بوده است.

اینک در پرتو احادیث و رفتار صحابه رسول خدا و بزرگان جهان اسلام، دلائل این مسأله را از نظر می گذرانیم:

1-   احمد بن حنبل درمسند خود از عثمان بن حنیف، چنین روایت می کنند:

«مردی نابینا نزد پیامبر گرامی آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد. پیامبر فرمود: اگر مى خواهی دعا نمایم و اگر مایل هستی به تأخیر می اندازم و این بهتر می باشد. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرما. پیامبر گرامی او را فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقّت نماید و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند:

پروردگارا! من از تو درخواست می کنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت به تو روی آورم. ای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه می شوم تا حاجتم را برآورده فرمایی. خدیا! او را شفیع من گردان».[5]

درستی این روایت، مورد اتفاق محدّثان است بطوری که حاکم نیشابوری در مستدرک، پس از نقل حدیث یاد شده، آن را به عنوان حدیث صحیح توصیف می کند و ابن ماجه نیز به نقل از ابواسحاق می گوید: «این روایتی صحیح است» و ترمذی در کتاب «ابوال الادعیه» صحّت این روایت را تأیید می نماید. و «محمد نسیب الرفاعی» نیز در کتاب «التوصّل إلی حقیقة التوسّل» می گوید:

«تردیدی نیست که این حدیث، صحیح و مشهور است ... و در این روایت، ثابت شده است که با دعای رسول خدا صلی الله علیه وآله بینایی آن مرد نابینا، به وی بازگشت».[6]

از این روایت به خوبی روشن می شود که توسل به پیامبر گرامی، به منظور برآورده شدن نیاز به وسیله وی، جایز است، بلکه رسول خدا آن مرد نابینا را فرمان داد تا آنگونه دعا کند. و با وسیله قرار دادن پیامبر بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید. و این معنا همان توسل به اولیای الهی و عزیزان درگاه خداوند است.

2-  ابو عبدالله بخاری در صحیح خود می گوید:

«هرگاه قحطی رخ می داد، عمر بن خطاب به وسیله عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر صلی الله علیه وآله طلب باران می نمود و می گفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل می شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل می فرمودی. اکنون به عموی پیامبر به سوی تو متوسل می شویم تا ما را سیراب کنی. و سیراب می شدند».

3- مسأله توسل به اولیای خدا بقدری معمول و رایج بوده که مسلمانان صدر اسلام نیز در اشعار خود، پیامبر را وسیله بین خود و خدا معرفی می نمودند:

 سواد بن قارب برای پیامبر گرامی، قصیده ای سرود و در لابلای ابیات آن چنین گفت:

«گواهی می دهم که پروردگاری جز خدا نیست و تو بر هر پنهان و پوشیده ای امینی و گواهی می دهم که تو _ ای فرزند گرامیان و پاکان _ در میان دیگر پیامبران، نزدیک ترین وسیله به سوی خدا هستی[7]

در عین حال که پیامبر گرامی این شعر را از سواد بن قارب شنید، ولی هرگز وی را از چنین سخنی باز نداشت و او را به شرک و بدعت متهم نساخت.

شافعی نیز در دو بیتی که می آوریم، به این حقیقت اشاره می کند:

«خاندان پیامبر وسیله من به سوی خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان، نامه عملم به دست راست من داده شود».[8]

گرچه روایات رسیده پیرامون جواز توسل به اولیای الهی، فراوان است، لیکن در پرتو روایات یادشده، مسأله توسل و مطلوب بودن آن از دیدگاه سنت پیامبر و روش صحابه و دانشمندان بزرگ اسلامی، روشن می گردد و نیازی به اطاله سخن نیست.

با این بیان، بی پایگی گفتار آنان که توسل به عزیزان درگاه خدا را شرک و بدعت دانسته اند، به ثبوت می رسد.


[1] - لسان العرب، ج11، ص724.

[2] - مائده: 34

[3] - درالمنثور، ج2، ص280، در ذیل آیه یاد شده.

[4] - یوسف: 7-8.

[5] - مسند احمد بن حنبل، ج4، ص138، بخش روایات عثمان بن حنیف.

[6] - التوصل إلی حقیقة التوسل، ص158، ط1، بیروت.

[7] - الدرر السنّیه، (سید احمد بن زینى دحلان) ص29، به نقل از طبرانى.

[8] - الصواعق المحرقة (ابن حجر عسقلانی) ص178، ط قاهره. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد