در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

در باره ائمه (علیه السلام)

السلام علیک یا فاطمه زهرا

مقدمه - صفات یهود و فشار دولتها

گوستاولوبون فرانسوى مى گوید: اگر ما بخواهیم صفات یهود را در چند کلمه خلاصه کنیم، باید بگوئیم: یهود مانند انسانهائى هستند که تازه از جنگل وارد شهر شده اند و همیشه از صفات انسانى بى بهره بودند، چرا که همچون پست ترین مردم روى زمین زندگى مى کنند(1).

بنى اسرائیل همیشه مردمى وحشى، سفاک و بى غیرت بوده، حتّى در زمانى که خود آنها بر کشورهاى خود حکومت مى کردند، باز هم از سفاکى خود دست بر نداشته اند، بى پروا وارد جنگ شده و چون از پاى در مى آمدند، به یک مشت خیالات غیر انسانى و بى اساس پناه مى بردند. خلاصه آنکه هیچ فرقى میان یهود و حیوانات نمى توان گذاشت(2).

برجسته ترین صفات یهود، چنانچه قرآن بیان مى کند از قرار ذیل است.

 

1 ـ قساوت و توحش:

 

چنانچه خداوند متعال مى فرماید: (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلکْ فَهِىَ کَالْحِجَارَةِ اَوْ أشَدُّ قَسْوَةً وَ إنَّ مِنَ الحِجَارةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأنْهارُ وَ اِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ اِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)(3) پس با این معجزه بزرگ باز چنان سخت دل شدند که دلهایشان چون سنگ یا سخت تر از آن شد چه آنکه از پاره سنگها نهرها بجوشد و برخى دیگر سنگ ها بشکافد و باز آبى از آن بیرون آید و پاره اى از ترس خدا فرود آیند (اى سنگدلان بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست. و در جاى دیگر مى فرماید:

 

(فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُم قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلا تَزالُ تَطّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ اِلاّ قَلیلاً مِنْهُم)(4) پس چون بنى اسرائیل پیمان شکستند آنان را لعنت کردیم ودلهایشان را سخت گردانیدیم (که موعظه در آنها اثر نکرد) کلمات خدا را از جاى خود تغییر مى دادند و از بهره آن کلمات که به آنها داده شد در (تورات) نصیب بزرگى را از دست دادند و دائم بر خیانتکارى و نادرستى آن قوم مطّلع مى شوى جز قلیلى از آنها که با ایمان و نیکوکارند.

 

قساوت قلب و سنگدلى آنها را تاریخ در تمام اعصار و قرون خود روشن کرده است.

(کاسیوس) در کتاب78 خود در فصل32 در حوادث سال117 م، مى نویسد:... مطابق همین تاریخ یهود در غرب دریاى طرابلس به رهبرى (آندریا) براى کشتن رومیها و یونانیها خروج کرده همه را از دم تیغ گذراندند، سپس خونهایشان را آشامیده، گوشتهایشان را خوردند، سرها و استخوانها را قطعه قطعه کرده و به سگها دادند.

خیلى از ما را هم مجبور کردند که یکدیگر را مثل حیوانات بکشیم. تعداد آن کسانى که در این کشتار به قتل رسیدند به220000 نفر رسید.

و همانند این کشتار را در مصر و قبرس به رهبرى (آرتمیون) تکرار کردند و در این کشتار هم240000 نفر به قتل رسیدند.

در (سافیل) واقع در اسپانیا،138 مسیحى را به یکى از مقابر دور از شهر برده و آنها را با گلوله مجروح و سپس زنده به گور کردند، بطوریکه دستهایشان از قبر بیرون مانده و برخى از اجساد بطور کامل زیر خاک پنهان نشده بود.

البته این قساوت قلب براى یهود، تازگى ندارد و حتّى در همین جنگ اخیر (1967م) مسلمانان و اسرائیل هنگامى که آنها بر بیت المقدّس پیروز شدند، به یکى از قریه هاى نزدیک شهر حمله برده و مردم بى دفاع و بى گناه از ترس به مسجد پناه بردند. ولى یهود مگر مسجد مى فهمد؟ وقتى همه مردم وارد مسجد شدند هلى کوپترها بر فراز مسجد به پرواز در آمده و دهها نفر از مردم بى گناه و بى دفاع را با مواد منفجره به خون خود آغشته نموده و آتش زدند(5).

 

2 ـ کشتن انبیاءالله:

 

قرآن مجید در این باره مى فرماید: (وَلَقَدْ اتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَقَقَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ اتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَأیَّدْناهُ بِرُوح الْقُدُسِ أفَکُلَّما جائَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى اَنْفُسَکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَریقا کَذَّبْتُمْ وَ فَریقا تَقْتُلُونَ)(6).

و ما به موسى کتاب تورات را عطا کردیم و از پى او پیغمبران را فرستادیم و عیسى(ع) پسر مریم را به ادلّه روشن، حجّتها دادیم و او را به واسطه روح القدس اقتدار و توانائى بخشیدیم، آیا هر پیامبرى که بر خلاف هواى نفس شما اوامرى از جانب خدا آورد از امرش سرپیچى کرده از راه حسد گروهى را تکذیب مى کنید و گروهى را مى کشید؟

همچنین مى فرماید: (وَاِذا قیلَ لَهُم امِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالوُا نُؤْمِنُ بِما اُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرآءَهُ وَ هُوَ الحَقُّ مُصَدِّقا لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ اَنْبیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)(7).

و چون به یهود گفته شد ایمان بیاورید به قرآنى که خدا براى (هدایت بشر) فرستاده، پاسخ دادند که تنها به تورات، چون به ما نازل شده ایمان مى آوریم و به غیر تورات کافر مى شوند در صورتى که قرآن حقّ است و کتاب آنها را تصدیق مى کند، بگو اى پیغمبر اگر شما در دعوى ایمان به تورات راستگو بودید به کدام حکم تورات قبل از این پیغمبران را کشتید؟

و باز قرآن مى فرماید: (لَقَدْ اَخَذْنا میثاقَ بَنى اسْرائیلَ وَاَرْسَلْنا اِلَیهِمْ رُسُلا کُلَّما جآئَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى اَنْفُسُهُمْ فَریقاً کَذَّبُوا وَ فَریقاً یقتُلوُنَ)(8).

از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم (که خدا را اطاعت کنند) و پیامبرانى بر آنها فرستادیم (که احکام خدا بیاموزند) هر رسولى آمد چون بر خلاف هواى نفس آنها گفت، گروهى را تکذیب کرده و گروهى را کشتند.

عجیب آنکه کشتن پیامبران آنقدر در بین آنها معمول شده بود که صورت طبیعى به خود گرفته بود، چنانچه در روایات است که یهود مابین طلوع فجر تا طلوع آفتاب70 پیامبر را سر بریدند و سپس دکانهاى خود را باز مى کردند مثل اینکه هیچ کارى نکرده اند(9).

از جمله پیامبرانى که بدست آنها به قتل رسیدند، یحیى و زکریّا(علیهماالسلام) بودند که فقط بخاطر آنکه آنها را از فحشاء و منکرات منع مى کردند مستحق قتل شدند.

چنانچه مى خواستند (هارون) جانشین حضرت موسى(ع) را به قتل برسانند. و براى عیسى(ع) چوبه هاى دار نصب کردند.

و از همه بزرگتر آنکه پیامبر اسلام(ص) را شهید کردند چنانچه در تواریخ مى نویسند: پس از فتح خیبر همسر (سلام بن مشکم) یهودى که ظاهرا اسلام آورده بود طعامى از گوشت ران گوسفند مهیّا کرده، و به خدمت رسول اکرم(ص) فرستاد، پیامبر خدا(ص) که هیچ وقت عادت نداشت غذا را تنها میل کند، (بِشر بن براء) را دعوت کرد بِشر هم دست برده و قطعه اى از آن گوشت را خورد و مقدارى از آن را جوید، یک مرتبه لقمه را از دهان انداخته، فریاد زد (به خدا قسم که این گوشت به من خبر مى دهد که مسموم است) ولى آن زهر آنقدر قوى بود، که بِشر را در همان جا به قتل رسانیده و پیامبر اکرم (ص) را پس از چند هفته شهید کرد(10).

 

3 ـ دروغ، افتراء، تحریف:

 

قرآن مى فرماید: (وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلّوُنَ اِلاّ اَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرونَ)(11).

گروهى از اهل کتاب انتظار و آرزوى آن دارند که شما را گمراه کنند، به آرزو نخواهند رسید و این را نمى فهمند.

و مى فرماید: (یا اَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)(12).

اى اهل کتاب چرا حقّ را به باطل مشبه مى سازید تا چراغ حقّ را به باد شبهات خاموش کنید در صورتى که به حقّانیّت آن آگاهید.

(مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیّا بِاَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِى الدّینِ وَلَوْ اَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعنا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنا لَکانَ خَیْرا لَهُمْ وَ اَقْوَمَ وَلکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بَکُفْرِهِمْ فَلایُؤْمِنُونَ اِلاّ قَلیلاً)(13).

 

گروهى از یهود کلمات خدا را از جاى خود تغییر داده و مى گویند: فرمان خدا را شنیده و از آن سر مى پیچیم و (به زبان جسارت با تو خطاب مى کنند) مى گویند بشنو که کاش شنوا باشى و گویند ما را رعایت کن و گفتار شان زبان بازى و تمسخر به دین است و اگر به احترام مى گفتند که ما فرمان حقّ را شنیده و تو را اطاعت کنیم و تو سخن ما بشنو و به حال ما بنگر، آنان را نیکوتر بود و به صواب نزدیکتر. خدا آنها را چون کافر شدند لعنت کرد که به جز اندکى از آنها (لایق رحمت خدا نیستند) ایمان نمى آورند.

 

(... مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَأتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ...)(14).

و نیز اندوهگین مباش از یهودانى که جاسوسى کنند، سخنان فتنه خیز به جاى کلمات حق تو به آن قومى که از کبر نزد تو نیامدند، مى رسانند (مانند یهودان خیبر) (آنها از دشمنى و عناد به اسلام کلمات حقّ را بعد از آنکه به جاى خود مقرّر گشت) به میل خویش تغییر دهند.

 

4 ـ مکر و خدعه:

 

این دو صفت دو عصاى ضخیمى است که همیشه یهود در کارهاى خود بر آنها تکیه مى کنند. مکر و خدعه در ذات هر یهودى است، در هرکجا و در هرکارى که انجام مى دهد با او همراه مى باشد.

قرآن مى فرماید: (وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَاللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُالْمکِرینَ)(15).

یهود با خدا مکر کردند، خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد.

(یا اَیُّهاالرَّسُول لایَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِى الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنّا بِاَفْواهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ...)(16).

اى پیغمبر غمگین از آن مباش که گروهى از آنان که به زبان اظهار ایمان کنند و به دل ایمان نیاورند به راه کفر مى شتابند.

 

5 ـ مال اندوزى و ثروت پرستى:

 

وقتى که موسى(ع) براى آوردن الواح به کوه طور رفت و سامرى گوساله اى از طلا و نقره براى آنها ساخت، از آن روز تا به امروز ثروت بزرگترین معبود یهود است.

هر یهودى سعى مى کند مالهاى جهان را تحت اختیار خود در آورد و ازاین راه اختیار دار مردم باشد.

خداوند متعال مى فرماید: (وَلَقَدْ جائَکُمْ مُوسى بِالبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَنْتُمْ ظالِمُونَ)(17).

و با آن همه آیات و دلایل روشن که موسى براى شما آشکار نمود باز گوساله پرستى اختیار کردید در غیاب او، که مردمى سخت ستمکار بودید.

(وَ تَرى کَثیرا مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِى الاِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَ اَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ماکانُوا یَعْمَلُونَ)(18).

بسیارى از آنها را بنگرى که در گناه و ستمکارى و خوردن حرام مى شتابند، بسیار کار بدى را پیشه خود ساخته اند.

 

6 ـ پیمان شکنى و نقض عهد:

اگر امکان داشت تا پیمان شکنى را مجسّم کنیم... مى بایستى به یهود نگاه کرد. چه پیمانها و عهدهائى را که زیر پا نهادند و شرافت انسانیّت را لگدمال نمودند؟

هنگامى که پیامبر اسلام(ص) خندق را حفر کرد و مانع عبور سپاه کفار شد، یهود (بنى قریظه) که هم پیمان رسول الله(ص) بودند یک جلسه اضطرارى تشکیل داده و با خود قرار گذاشتند، که آنها از پشت بر لشکر اسلام حمله کنند و هم از طرف دیگر کفار بر آنها حمله ور شوند تا بدین وسیله اسلام را از ریشه نابود سازند، ولى سرانجام لشکر أحزاب شکست خورد و این بار نوبت این قبیله خائن رسید.

پیامبر اکرم(ص) مدّت25 روز آنها را محاصره کرد، تا بالاخره تسلیم شدند.

بعد از آن700 مرد سلحشور را دربند کرده خدمت پیامبر اسلام(ص) آوردند، پیامبر اکرم فرمود: هرکس را که مى خواهید انتخاب کنید تا در باره شما قضاوت کند. آنها (سعد بن معاذ) را که قبلا از همان قبیله خیانت کار بود انتخاب کردند، سعد که طبیعت آنها را مى دانست أمر کرد، تا تمام مردها را گردن زده و زنهایشان را اسیر کنند. هنگامى که پیامبر خدا(ص) قضاوت سعد را شنید، فرمود: بخدا قسم حکم تو مطابق حکم خدا بود(19).

 

7 ـ فساد اخلاق:

 

فساد اخلاق، یکى از وسائل شرافتمندانه پیشرفت یهود است و به قول هیتلر هر دُملى را که انسان بشکافد خواهد دید که میلیونها یهودى داخل آن مشغول فسادند(20).

قرآن مجید مى فرماید: (لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنى اِسْرائیلَ على لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلوُنَ)(21).

کافران بنى اسرائیل به زبان داود و عیسى بن مریم مورد لعن و نفرین واقع شدند که نافرمانى حکم خدا کرده و از حکم حقّ سرکشى کردند، آنها هیچگاه از کار زشت خود (با آن همه پند و اندرز رسولان) دست بر نداشتند و آنچه مى کنند چقدر زشت و ناشایسته است.

8 ـ ربا خوارى:

 

قرآن مجید در این باره مى فرماید:

 

(فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ اُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ کَثیرا وَاَخْذِهِمُ الرِّبوا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَاَکْلِهِمْ اَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ اَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذابا اَلیما)(22).

پس به جهت ظلمى که یهود (در باره پیامبران و عیسى(ع) و در حقّ خود) کردند و هم بدین جهت که بسیارى از مردم را از راه خدا منع نمودند، ما نعمتهاى پاکیزه خود را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم و از این جهت که ربا مى گرفتند، در حالى که از آن نهى شده بودند، نیز از این رو که اموال مردم را به باطل (مانند رشوه و خیانت و سرقت) مى خوردند. و ما براى کافران آنها عذابى دردناک مهیّا ساختیم.

این شمه اى از صفات رذیله و برجسته یهود است و شاید همین عادات و روشهاى ناپسند بوده که همیشه آنها را تحت فشار دولتها قرار مى داد و همین سبب شد که یهود را از بیشترین کشورهاى جهان اخراج کنند.

در سال1290 میلادى یهود، مردم (انگلستان) را بستوه در آورد، در نتیجه (ادوارد) فرمان داد که همه آنها را از کشور انگلستان بیرون کنند و در اعلامیه اى که از طرف او منتشر شد آمده بود که: یهود باید قبل از عید قدسین از کشور انگلستان خارج شوند و چنانچه کسى از این تاریخ خارج نشود او را اعدام کرده و به دار آویزان کنند و جسدش را چهار قسمت بنمایند.

در اثر این فرمان، تعداد16000 یهودى که ساکن انگلستان بودند آنجا را ترک کرده و تمام اموال آنها مصادره شد.

پس از این تاریخ مدّت400 سال ورود یهود به انگلستان ممنوع بود، تا آنکه (کرمویل) در سال1657 میلادى تحت شرائطى اجازه داد که وارد کشور انگلستان شوند(23).

در همین سال براى نخستین بار به یهود اجازه داده شد که اوّلین کنیسه خود را در لندن بنا کنند.

و فقط در سال1674 به یهود (آمریکا) که در آن وقت یکى از مستعمرات بریتانیا بود اجازه دادند که علنا عبادت کنند. و در سال1841 اولین روزنامه یهودى در انگلستان منتشر شد.

در کشور فرانسه (لویس اغسطس) یهود را از آن کشور بیرون کرد و تا مدّت20 سال از ورود آنها جلوگیرى نمود. و در عهد (فیلیپ زیبا) براى دومین بار آنها را از فرانسه بیرون کرده و تمام دارائیهاى آنها را مصادره نمود. و در سال1341 میلادى، مردم بر علیه یهود شورش کرده و هزاران یهودى را سر بریدند، این شورش چندین سال ادامه داشت، بطوریکه در سال1394 یک یهودى در کشور فرانسه وجود نداشت.

در سال1492 به آنها اجازه داده شد که وارد فرانسه شوند، ولى تا اواسط قرن شانزدهم به آنها اجازه سکونت در شهر را ندادند(24).

یهود چندین بار در کشور (آلمان) طرد شدند که آخرین مرتبه بدست هیتلر انجام گرفت و مدّت12 سال وحشت ناکترین شکنجه ها را از طرف نازیها تحمّل کردند.

ما نمى دانیم هیتلر روى چه اساسى آنها را نابود کرد، ولى همین قدر مى دانیم که یهود ملتى پست و بى شرافت است و انسانیّت از دست او زخمهاى زیادى بر تن دارد و آنچه بر سرش آمده کیفر خونریزیهاى او نخواهد بود.

در کشور (اسپانیا) در تاریخ31 مارس سال 1492 (فردیناند) اعلامیه اى صادر کرده و در آن از یهود خواست که تا آخر ماه یولیو این کشور را براى همیشه ترک گویند، در اثر این فرمان تعداد500000 یهودى از اسپانیا خارج شدند.

همچنین از کشورهاى (شوروى سابق، لهستان، ایتالیا، روم، بلغارستان، سویس و مجارستان) یهود چندین بار طرد و اخراج شدند.

 

1 ـ (الیهود فى تاریخ الحضارات الاولى)، ترجمه عادل، قاهره1950.

2 ـ همان مدرک، صفحه58.

3 ـ سوره بقره، آیه74.

4 ـ سوره مائده، آیه13.

5 ـ این خبر در تمام رادیوها و روزنامه ها و جرائد آن زمان منتشر شد.

6 ـ سوره بقره، آیه87.

7 ـ سوره بقره، آیه91.

8 ـ سوره مائده، آیه70.

9 ـ قصص الانبیاء.

10 ـ موقف علماءالاسلام من الیهود، صفحه29، مکتب اسلام شماره 3، سال9، صفحه162، معروف این است که پیامبر در موقع بیمارى خود چنین مى فرماید: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورد. زیرا اگرچه پیامبر اولین لقمه را بیرون انداخت، ولى آن زهر با آب دهان پیامبر کمى مخلوط شد و روى دستگاههاى بدن آن حضرت اثر خود را گذارد.

11 ـ سوره آل عمران، آیه69.

12 ـ سوره آل عمران، آیه71.

13 ـ سوره نساء، آیه46.

14 ـ سوره مائده، آیه41.

15 ـ سوره آل عمران، آیه54.

16 ـ سوره مائده، آیه41.

17 ـ سوره بقره، آیه92.

18 ـ سوره مائده، آیه62.

19 ـ قصص الانبیاء.

20 ـ (تاریخ آلمانیا الهتلریه)، جلد1.

21 ـ سوره مائده، آیه78 و79.

22 ـ سوره نساء، آیه160 و161.

23 ـ مجله (الآداب)، 11/1957، صفحه43.

24 ـ (خَطَر الیهودیة العالمیة على الإسلام والمسیحیة)، صفحه114

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد